برکت

واقعا در زندگی به من ثابت شده که وجود بچه برکت زندگی است. و خداوند اسباب دو چیز رو خودش جور می کنه. یکی ازدواج و یکی فرزند.

من وقتی بچه دار شدیم امیرعلی حدود 5 ماهه شد که ما خونه خریدیم و از مستاجری نجات یافتیم.

مادرم به من می گفت خودت هم وقتی به دنیا اومدی ما صاحب خونه شدیم و این بچه مثل خودت با برکته.

و من می گم مطمئنا همه بچه ها با برکت هستن ولی هر کدوم به شکلی. من به خاطر این که کارمند بودم باید بعد از شش ماهگی امیرعلی به سرکار می رفتم برای همین قبلا از رفتن به سرکار به خونه جدید اسباب کشی کردیم. یعنی یک زندگی تازه با بچه تازه و خونه تازه.

از اون موقع کار هر روز من و همسرم این بود که من بچه رو می بردم خونه مامانم و همسرم اون رو برمی گردوند.

دو سال رو به همین منوال گذروندیم و امیرعلی توی تمام این مدت برای ما شادی آور بود. 

البته می دونم که فرزند داشتن همیشه با شادی نیست . مریضی بچه ها خودش یک غم برای پدر و مادر هست ولی لحظات شاد بیشتر هست.

من خداوند رو برای این برکت زیبا سپاسگزارم.

حتی بعضی وقت ها شب از خواب بیدار میشم و از اینکه می بینم این فرشته کوچک  در کنار من خوابیده خدا رو شکر می کنم ، اون رو می بوسم و دوباره به خواب می رم.

از خداوند می خوام که این احساس قشنگ نصیب همتون بشه.