شروع راه سخت مادری
بعد از به دنیا آمدن امیرعلی روز سوم طبق دستور پزشک بیمارستان امیرعلی رو برای معاینات به مطب دکتر اطفال بردیم. دکتر پس از معاینات گفت بچه فعلا مشکلی نداره و اگر تا روز پنجم زردی نگیرد دیگه خطری برای گرفتن زردی هم تهدیدش نمی کنه.
بعد هم که امیرعلی رو روز بعد بردم بهداشت محله و کارهای مربوط به آزمایش تیروئیدش رو انجام دادیم.
روز پنجم که اومد و امیرعلی علایمی از زردی نداشت خوشحال بودیم که احتمالا دیگه مشکلی نداره که بعدازظهر روز پنجم بی قراری و حال نداری امیرعلی شروع شد. وقتی به پزشک مراجعه کردیم مشخص شد که زردی داره و آزمایشات و روند درمان معمول شروع شد.
امیرعلی زردی اولیه اش 16 بود و دکتر گفت باید چند روز توی دستگاه مخصوص باشه. برای همین قرار شد ما دستگاه رو ببریم خونه تا امیرعلی رو توی اون نگهداریم به مدت سه روز.
زردی امیرعلی و بیدار موندن های ما یک طرف نگهداشتن امیرعلی توی دستگاه یک طرف.
دکتر گفته بود باید تمام بدنش زیر نور دستگاه باشه ولی یا دستهاش رو از دستگاه می آورد بیرون و یا پاهاش رو. خلاصه ما سه روز تمام درگیر این ماجرا بودیم.
خداوند جزای خیر و عمر با عزت بده به تمام مامان ها اگه توی این مدت کمک های مادرم نبود واقعا نمی دونم باید چکار می کردم. من که تجربه زیادی هم نداشتم و همش این مامانم بود که راه و چاه رو به من نشون میده. خدا سایه اش رو روی سر من و خانواده ام نگهداره.
بعد از سه روز ما امیرعلی رو بردیم پیش دکتر و قرار شد دارو مصرف کنه و دیگه توی دستگاه نباشه و خلاصه بعد از حدود یک هفته امیرعلی مشکل زردیش برطرف شد.